نقشه غربی برای همسایه شرقی

به گزارش جملات زیبا، اوضاع در افغانستان آشفته است. طالبان شهرستان های متعددی را گرفته اند. هنوز خروج ناتو و نیروهای آمریکایی به انتها نرسیده، آنها دست به کار شدند تا فصل گرم را از دست ندهند. واشنگتن 20 سال پیش به این کشور لشکر کشید تا طالبان را ریشه کن کند. هزاران کشته داد.

نقشه غربی برای همسایه شرقی

ده ها هزار تن از مردم افغانستان به شهادت رسیدند. بیش از یک تریلیون دلار پول به فنا رفت و حالا آنها برمی گردند. در حالی که طالبان را به رسمیت شناخته اند. نام آنان را از فهرست گروه های تروریستی زدوده اند و سرگرم رایزنی برای حذف نام رهبران آنها از فهرست سیاه سازمان ملل اند.

در جریان اشغال شهرها گزارش هایی از رفتارهای شاذ طالبان می رسد. به طور مثال بیرون کشیدن جنازه های دفن شده در منطقه پاتو در استان دایکندی، یا آتش زدن دکان ها و خانه های مردم بدخشی در استان قندوز که به آواره شدن انبوهی از آنان انجامید.

طالبان بسیار کوشش می نماید خود را متفاوت از قبل نشان دهد. در ایران هم کسانی مدعی تغییر آنان اند. اما در عمل شواهد خلاف این است. فعلا آنها قدرت هایی جزیره ای و منتشر در سراسر افغانستان اند. این که فردی یا حتی شورایی مدعی کنترل و راهنمایی همه آنها گردد، عقلانی نیست. هرکدام از این هسته های مسلح قدرت، کار خود را می نمایند.

آنها پرچم سفید طالبان را باخود دارند، اما لزوما به طالبان جوابگو نیستند. آنچه پیشروی طالبان را خطرناک می نماید، این واقعیت است. به طور خاص نیروهایی که در شمال افغانستان می جنگند، بومی نیستند. به طور خاص تر اگر بگویم، در شمال شرق و استان بدخشان.

وقتی طالبان دولتی مستقل شدند و چند کشور جهان هم آنان را به رسمیت شناخته بود، نتوانستند وارد بدخشان شوند. آنها 90 درصد افغانستان را تصرف نموده بودند. دره پنجشیر، استان بدخشان و شمال استان تخار همان 10 درصد مقاوم بود.

منطقه های که سنگرهای احمد شاه مسعود در آنجا بود. او در این منطقه توانست پیشروی برق آسای طالبان را متوقف کند. این بار اما طالبان از همین منطقه ها سربر کردند. دیشب پنج شهرستان استان بدخشان یکجا و بدون کمترین درگیری با تمام امکانات سقوط نموده و به دست طالبان افتاده است. طالبان این منطقه ها بومی نیستند. حتی طالب نیستند. اینها طی یکی دو سال گذشته به مرور به آنجا منتقل شدند. همه مردم منطقه به این مهم واقف اند. پروژه ای عظیم در شمال و به طور خاص تر شمال شرق افغانستان در حال وقوع است. اگر اولین مرکز استانی که سقوط می نماید، فیض آباد مرکز استان بدخشان باشد، عجیب نخواهد بود. دوستان ایرانی باید متوجه این حقیقت باشند.

مسروری طالبان از توافق با آمریکا

به نظر می رسد طالبان از توافق حاصله با دولت آمریکا بسیار مسرور است. در مذاکرات صلح دوحه، آنها خواهان این بودند که توافقنامه شان با آمریکا اساس گفت وگوها باشد. در سمت دیگر، دولت افغانستان هم همین حال را دارد.

امرا... صالح معاون اول آقای غنی در پی سفر با ایشان به آمریکا و دیدار بایدن، مدعی شد پربارترین سفر این سال ها به آمریکا را داشته اند. اینجا این سوال پیش می آید. چطور هم طالبان و هم دولت افغانستان در حالی که در جنگی خونین با هم اند، از توافق با یک مرجع مشترک تا این میزان راضی و شادمان اند؟ چطور هر دو آنها توافق شان را با آمریکا برترین و راهگشا می دانند؟ سه احتمال می توان داد.

یک: آمریکا با یکی از طرفین به توافق کامل رسیده و با دیگری بازی نموده و درحال قربانی کردن اوست.

دو: هر دو طرف از آنچه بناست رخ دهد، مطلع اند و با واسطه بر سر آن توافق نموده اند. لذاست که جنگ، اغلب جدی نیست و شهرها با کمترین درگیری تصرف می گردد زیرا هر دو از نتیجه نهایی مطلع اند. تنها مردم غریب و گروه های حاشیه ای هستند که جان های شیرین شان فدا می گردد.

سه: آمریکا هر دو طرف را بازی داده و نقشه سومی در راه است که پس از پیاده شدنش، همه طرف ها از آنچه اتفاق افتاده، متحیر می شوند.

لذاست که بایدن دیروز در پاسخ به سوالی درباره افغانستان گفت دیگر به پرسشی دراین باره پاسخ نمی دهد و حرف از اهمیت تعطیلات آخر هفته اش زد. آنها خیال شان راحت است.

می دانند قرار است چه اتفاقی رخ دهد وچه بسا همه را هم به نحوی راضی نموده و بدون توضیح نقشه اصلی به هر طرف داخلی، منطقه ای و بین المللی سهمی داده اند، لذا خود از همه ابعاد و زوایا کار مطلع اند، اما امکان افشای عمومی آن نیست.

به گمان من، گزینه سوم احتمال وقوع بیشتری دارد. طالبان یک بار ناخواسته در چنبر القاعده نهاده شد. ناچار شد برای حفظ اسامه بن لادن از بود و نبودش بگذرد.

آنها دولت شان را فدای یک نفر کردند. دلخواه شان نبود. اما در راس فرماندهان میدانی، باورمندان به بن لادن بیشتر از باورمندان به ملاعمر بودند. لذا نتیجه آن شد که گفتم. گویا این بار هم به شکلی دیگر تاریخ در حال تکرار

است.

آمریکا سرگرم تکرار سناریوی لیبی در افغانستان

این بار هم بخشی از بدنه طالبان که رویای امارت اسلامی در سر می پرورد و آن را در میدان جنگ می جوید، وقتی از خواب برمی خیزد که فرماندهان میدانی با داعش بیعت نموده اند. بعید نیست آمریکا سرگرم پیاده سازی و تکرار سناریوی سوریه یا لیبی در افغانستان باشد. ممکن است هر دو سوی جنگ خونین امروز در انتها بازنده باشند. گروه سومی در غبار جنگ پدیدار گردد و تمام امور را به دست گیرد.

هرچه هست باید پذیرفت اوضاع پیچیده تر از چیزی است که اغلب کارشناسان این حوزه تلقی می نمایند. معنای بسیاری از پیوست ها و گسست ها در دوسوی جبهه، نامعلوم است. کسی قادر به فهم آنها نیست حتی پاکستان که چند دهه است تمام حیثیت خود را در سبد طالبان گذاشته، به اشتباهش اعتراف می نماید.

آنها گفتند اسلام آباد از تصرف کابل با جنگ و برقراری حکومتی با زور حمایت نمی نماید. حتی روس ها با وجود تمام خطراتی که آشکارا آنها را تهدید می نماید، فقط تماشاگرند و اقدام پیشگیرانه ای نمی نمایند. گویا همه پی برده اند پشت پرده اتفاقاتی در حال وقوع است.

کنش ها به هیچ وجه با اتفاقات پرتنش میدان همخوان نیست. به گمانم این روزها باید شکیبا بود و از اظهار نظرهای عجولانه پرهیز کرد.

محمدحسین جعفریان - کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 10 مرداد 1400 بروزرسانی: 10 مرداد 1400 گردآورنده: khaneh-jok-sms.ir شناسه مطلب: 1210

به "نقشه غربی برای همسایه شرقی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقشه غربی برای همسایه شرقی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید