زیباترین مجموعه شعر درباره دوست ، دوستی و رفاقت

به گزارش جملات زیبا، دوستان یکی از بزرگترین منابع حمایتی هستند که در طول زندگی خود پیدا خواهید کرد. گاهی در زندگی مسائلی به وجود می آید که با حساب باز کردن بر روی دوستانتان می توانید بعضی از آن مسائل را رفع کنید. همچنین داشتن دوست به زندگی شما شور و هیجان می بخشد. مفهوم دوستی آنقدر شیرین و گرانمایه است که در اشعار بسیاری از شاعران کهن و معاصر نیز تجلی پیدا نموده است. از این رو در این مطلب قصد داریم بهترین مجموعه شعر درباره دوست را برای شما ارائه دهیم؛ همراه ما باشید.

زیباترین مجموعه شعر درباره دوست ، دوستی و رفاقت

شعر درباره دوست و دوستی

1. تک بیتی در خصوص دوست و رفیق

از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است

جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است

اظهری کرمانی

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

از هرچه بگذری، سخن دوست خوش تر است

از یار ناز خوش تر و از من نیازها

ادیب پیشاوری

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

حافظ

.✯. شعر درباره دوست .✯.

درضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست کس

هر دو عالم دشمن ما باد و ما را دوست بس

اوحدی

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

حافظ

شعر درباره دوست و رفیق

جهان خوش است و مال عزیز است و تن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

سعدی

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

دوست آنست کو معایب دوست

همچو آیینه روبرو گوید

نه که چون شانه با هزار زبان

در قفا رفته مو به مو گوید

دهلوی

.✯. شعر درباره دوست .✯.

هرکه بی باکی کند در راه دوست

رهزن مردان شد و نامرد اوست

مولوی

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند

بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

فاضل نظری

شعر درباره دوست و دوستی

2. اشعار بلند درباره دوست و دوستی

دارم سر خاک پایت ای دوست

آیم به در سرایت ای دوست

آنها که به حسن سرفرازند

نازند به خاک پایت ای دوست

چون رای تو هست کشتن من

راضی شده ام برایت ای دوست

خون نیز تو را مباح کردم

دیگر چه کنم به جایت ای دوست

دانی نتوان کشید ازین بیش

بار ستم جفایت ای دوست

سنایی

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

بگذار اگر این بار سر از خاک بر آرم

بر شانه تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست

ناراضی ام ، اما گله ای از تو ندارم

در سینه ام آویخته دستی قفسی را

تا حبس نفس های خودم را بشمارم

از غربتم اینقدر بگویم که پس از تو

حتی ننشسته است غباری به مزارم

ای کشتی جان حوصله کن میرسد آن روز

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت

یک بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خورده مرا مرد نگهدار

تا دست خداحافظی اش را بفشارم !

فاضل نظری

شعر درباره دوست و رفیق و رفاقت

بتا هلاک گردد دوست در محبت دوست

که زندگانی او در هلاک بودن اوست

مرا جفا و وفای تو پیش یک سان است

که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست

مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده ست

دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست

هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست

علی الخصوص که از دست یار زیباخوس

دلم ز دست به در برد سروبالایی

خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست

به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش

گرفته بودم و دستم هنوز غالیه بوست

چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم

ز دست عشقش و چوگان هنوز در پی گوست

جماعتی به همین آب چشم بیرونی

نظر نمایند و ندانند کآتشم در توست

ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد

مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست

سعدی

.✯. شعر درباره دوست .✯.

دل بسته ام از همه عالم به روی دوست

وز هر چه فارغیم، بجز گفتگوی دوست

ما را زمانه دل نفریبد به هیچ روی

اِلّا به موی دلکش و روی نکوی دوست

باغ بهشت کاین همه وصفش نمایند نیست

جز جلوه ای ز صحن مصفای کوی دوست

گل های باغ با همه شادابی و نشاط

خار آیدم به دیده نبینم چو روی دوست

یک موی یار خویش به عالم نمی دهم

ما بسته ایم رشته جان را به موی دوست

بر ما غم زمانه ز هر سو که رو کند

مائیم و روی دل به همه حال سوی دوست

ما جز رضای دوست تمنا نمی کنیم

چون آرزوی ماست همه آرزوی دوست

احمد شهنا

.✯.✯.✯.✯.✯.✯.

شعر نو در خصوص دوست

دل من دیر زمانی ست که می پندارد

دوستی نیز گلی ست

مثل نیلوفر و ناز،

ساقه ترد ظریفی دارد

بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد

جان این ساقه نازک را

دانسته

بیازارد

در زمینی که ضمیر من و توست

از نخستین ملاقات

هر سخن، هر رفتار،

دانه هایی ست که می افشانیم

برگ و باری ست که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش مهر است

گر بدان گونه که بایست به بار آید

زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید

آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف

که تمنای وجودت همه او باشد و بس

بی نیازت سازد، از همه چیز و همه کس

زندگی، گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است

در ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوز

عطر جان پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزیده ست هنوز

دانه ها را باید از نو کاشت

آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان

خرج می باید کرد

رنج می باید برد

دوست می باید داشت

با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد

با سلامی که در آن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را

بفشاریم به مهر

جام دل هامان را

مالامال از کمک، غمخواری

بسپاریم به هم

بسراییم به آواز بلند:

شادی روح تو

ای دیده به ملاقات تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه، عطر افشان

گلباران باد

فریدون مشیری

سخن آخر

دوستان همواره در کنار ما هستند، آنها در ناامیدی ها دست ما را می گیرند و در شادی موفقیت هایمان سهیم می شوند، آنها همچون خانواده برای ما هستند. روابط محبت آمیز بر سلامت جسمی و روحی ما تاثیر مثبتی دارد. اما دوست بد خانه خراب کن است و هر جا که پای او را از زندی خود بیرون کنید، سود نموده اید! بنابراین در انتخاب دوست باید دقت داشت.

امیدواریم از این مطلب استفاده نموده باشید و نظرات و نقدها خود را در پایین همین مطلب با ما در میان بگذارید. شما می توانید 22 متن رفاقتی سنگین و خفن، درباره دوست و رفیق را نیز در خبرنگاران بخوانید.

منبع: مجله انگیزه
انتشار: 20 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 20 اردیبهشت 1400 گردآورنده: khaneh-jok-sms.ir شناسه مطلب: 1071

به "زیباترین مجموعه شعر درباره دوست ، دوستی و رفاقت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "زیباترین مجموعه شعر درباره دوست ، دوستی و رفاقت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید