چهل سالگی فیلم ای. تی.؛ همچنان یک نوستالژی بچگانه بی نقص

به گزارش جملات زیبا، وقتی بچه اید، نمی دانید کدام خاطرات همواره در فکر تان می مانند. شاید بزرگ ترها با مهمانی های تولد عالی و سفرهای تحمیلی به حاشیه شهر، کوشش نمایند از قبل خاطراتی برایتان بسازند. ولی چیزهایی که از کودکی در خاطر ما می مانند شامل مواردی مثل دراز کشیدن های شبانه در حیاط و تامل در عظمت ستارگان، دست زدن به پشت کرکی یک کرم ابریشم، دوچرخه سواری در اطراف خانه و دور های بی سرانجام می شوند؛ در واقع به ندرت یک اتفاق از پیش برنامه ریزی شده در آن ها جای دارد. خاطرات آینده ما مهارت خوبی در گریختن از دست نگاه کنترل گر والدین دارند، صرف نظر از این که این والدین چه نیات خوبی داشته باشند. فیلم ای. تی. موجود فرازمینی عصاره ای از آن خاطرات رنگارنگ را در خود دارد، مثل یک کرم شب تاب نامیرا.

چهل سالگی فیلم ای. تی.؛ همچنان یک نوستالژی بچگانه بی نقص

لطیف ترین فیلم اسپیلبرگ

ای. تی. موجود فرازمینی یکی از برترین فیلم هایی که تا به حال ساخته شده و قطعا لطیف ترین فیلم کل کارنامه استیون اسپیلبرگ است. فیلم دارای خلوص نیت و زلالی احساساتی است که باعث تمایز آن در بین تمام فیلم های کارنامه پرثمر اسپیلبرگ شده است. زمان اکران فیلم در سال 1982، بیشتر منتقدان ای . تی. را دوست داشتند، برخی حتی لب به تحسینش گگرددند. برای خیلی از بچه هایی که در دهه 1970 به دنیا آمده بودند، ای . تی. اولین تجربه حضور در سالن سینما بود. در سال های بعد هم آدم های بی شمار دیگری هم به روش های مختلف (نوار ویدئو، دی وی دی یا استریم) آن را دیده اند. و همانند هر اثر دیگری که در فرهنگ یک جامعه ریشه می دواند، ای . تی. هم مخالفانی دارد که آن را احساسی یا سطحی می نامند.

ولی الان که به گذشته نگاه می کنیم، دست کم بخشی از وجود ای. تی. شبیه کارهای باحال خارج از مدرسه ای است که همه انجام می دادیم، وقتی الان به فیلم نگاه می کنیم، به یک آشنایی مجدد بسیار عمیق می ماند، چیزی که به اشتباه به عنوان یک اثر معمولی در نظر گرفته می گردد. چرا که آن موقع که ای. تی. اکران شد، هیچ چیز شبیهش وجود نداشت، هیچ فیلمی نبود که این قدر عالی دو راستا موازی را با هم پیش ببرد: داستانی بود که بچه ها دوستش داشتند، ولی در عین حال اثری بود که انسان های بزرگسال هم می توانستند احساسات دوران کودکی خود را از آن دریافت نمایند، ترس ها و انتظارات، و یک جور حیرت در واکنش به تمام ظرفیت هایی که دنیا اطراف ما، و حتی فراتر از سیاره زمین، در خود دارد، و این حیرت تا ابد با ما می ماند.

ببینید اسپیلبرگ و (ملیسا متیسن فیلمنامه نویس که نقش زیادی در شکل گیری چرخش پیوسته لذت و اشتیاق موجود در فیلم داشت) با چه مهارتی ساختار بی قاعده تنهایی یک قهرمان نوجوان به نام الیوت (هنری توماس) را به تصویر می کشد. او اجازه ندارد با برادر بزرگ ترش مایکل (رابرت مک ناتون) بگردد، او و دوستانش دور میز آشپزخانه می نشینند و و یک بازی کارتی فانتزی قدیمی را بازی می نمایند. نکته بعدی (که بعدا به آن پی می بریم) این است که پدر الیوت همین چند وقت پیش همسرش مری (دی والاس) و بچه هایش را برای همواره ترک نموده است. اگرچه الیوت، مایکل و خواهر پیش دبستانی شان گرتی (درو باریمور) سعی می نمایند تکیه گاه او باشند، ولی خودشان هم به میزان مادرشان سردرگم و ناراحت هستند. الیوت فقط یک دوست نمی خواهد، او احتیاج به یک تغییر مهم در زاویه دید خود دارد، به نوعی به بینشی وسیع تر برای تماشای دنیا احتیاج دارد. دوستی با یک موجود بیگانه دقیقا چیزی است که او لازم دارد.

وقتی اولین بار این موجود قوز نموده تقریبا سبز رنگ را به نام ای. تی. می بینیم، او در جنگلی در حومه کالیفرنیا (حومه محل زندگی خود الیوت) است، با کنجکاوی و حیرت به گیاهان و حیوانات سیاره ما نگاه می نماید، تمام چیزهایی را تحسین می نماید که ما زمینی ها بدیهی می بینیم و توجهی به آن ها نداریم. حس کنجکاوی او که با تعللش کنار یک درخت کاج کوچک به تصویر کشیده شده است، همان علتی است که باعث تنها ماندن ناخواسته او شده است. او مشغول گشت وگذار و غرق در خیالات زیبای خود شده، ولی همراهانش مجبور شده اند فرار نمایند، چرا که ماموران دولتی در تعقیب شان بوده اند.

عبور از تفاوت ها و درک یک دیگر

الیوت و ای. تی. (این موجود آرام و متفکر با پوستی چروک و چشمانی درشت)، پیوندی بسیار عمیق برقرار می نمایند و در قلب یک دیگر جای می گیرند. این را می توان روش هنرمندانه اسپیلبرگ برای آشنا کردن بچه ها با مفهوم همدردی، و هم چنین تصورات همدلی برانگیز در نظر گرفت، تصوراتی که بنیان تمام آثار ادبی بزرگ را تشکیل می دهد: عبور از ژرفای تفاوت ها و رسیدن به نقطه ای که در آن، می توان زندگی همه مردم را درک کرد.

کودکی دنیای از اسرار است، دوستی الیوت با ای. تی. هم در ابتدا یک راز است. ولی این فیلم بعلاوه درباره خانواده است، درباره احساسات مشترک و نقاط استرسی است که یا یک خانواده را درهم می شنمایند و یا آن را بهم نزدیک تر می نمایند. خانواده الیوت هم وقتی نگاهی اجمالی به آن می اندازیم، یک خانواده درهم شکسته است. ولی ورود ای. تی. و جدایی اجتناب ناپذیر او باعث می گردد ما درباره تفاوت بین درهم شکسته و در حال تکامل، تجدید نظر کنیم. ای. تی. با حس تنهایی شدید الیوت (و در نتیجه، با رنج کل خانواده اش) روبرو می گردد و با آن حس فقدان، احساس نزدیکی می نماید، چرا که او هم دلتنگ دوستانش شده است. برای یک فیلم، چنین معنایی بسیار عمیق است. ولی ای. تی. گنجایش عظیمی دارد، تفکرات جاری در آن سیال و آزاد هستند و درس هایی که ارائه می دهد، هیچ وقت کسل نماینده نمی شوند. به همین علت افرادی که در کودکی آن را دیده اند، تا امروز آن را در خاطر دارند. و افرادی که اولین بار در بزرگسالی آن را دیده اند، امروز هم می توانند دوباره آن را ببینند و چیزهای جدیدی کشف نمایند. ای. تی. یک منبع تجدید پذیر است، زنده به میزان یک درخت کاج یا یک خاطره کودکی. بذر آن در زمان کاشته شده است، پیش از این که بدانیم آن خاطرات چقدر باارزش خواهند شد.

منبع: Time

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 26 تیر 1401 بروزرسانی: 26 تیر 1401 گردآورنده: khaneh-jok-sms.ir شناسه مطلب: 1577

به "چهل سالگی فیلم ای. تی.؛ همچنان یک نوستالژی بچگانه بی نقص" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چهل سالگی فیلم ای. تی.؛ همچنان یک نوستالژی بچگانه بی نقص"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید